عید امتحان
امسال اولین عیدی است که بابا شدم و احساسم به این عید متفاوته . تا قبل از این ، داستان عید قربان برام تنها یه داستان آموزنده بود . داستانی از کاردرستی حضرت ابراهیم و مخلصیه حضرت اسماعیل . ولی الان که پدر شدم می فهمم که قربانی کردن فرزند یعنی چی . راستی کدومتون حاضرید که جای حضرت ابراهیم باشید و فرزندتون رو به قربانگاه ببرید !؟ من که آدمش نیست . اگه خیلی کارم درست باشه شاید حاضر باشم که به خدا بگم خودمو براش قربونی می کنم . جدّاَ باید یه ایول جانانه به حضرت ابراهیم گفت .
هر چیزی ارزش دیدن نداره
درسته که گوشت گوسفند رو هم خودمون می خوریم و هم به بچه هامون می دیم اما گمون نکنم نشون دادن صحنه کشتن یه گوسفند به بچه ها کاره درستی باشه . من مطمئنم که همتون با من موافقید .
گوسفند اگه شعور نداره ، جون که داره
هرچند که به نظر خیلی از دانشمندان ما انسانها به دلایل فیزیولوژیکی زیادی اصالتا گیاهخواریم و معلوم نیست که کدوم نسل از اجدادمون ما رو گوشتخوار کردن ، اما این دلیل نمی شه که هرکای که دلمون می خواد با حیوونا بکنیم . بیاید تا قبل از خوردنشون باهاشون مهربون باشیم .